محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

محمدمهدی تحفه بهشتی ما

پسری است از بهشت، دلخوشی مادر و بابا

در آستانه نوجوانی

گل پسر ماشاءالله دیگه مردی شده، این روزها که مامانش آموزگار اول دبستان شده، دستیار و کمک حال منه. عاشق اکتشاف تکنولوژی‌ها و قابلیت‌های جدید یک برنامه‌نویس موفق و دانشجوی آکادمی یاسان یه کلاس پنجمی تمام عیار 😍 ماشاءالله لا قوة الا بالله اینجا یک نصف شبه و داره کمکم میکنه فیلم جشن آب رو بگیرم. طفلکم حالت خستگی و خواب از چشماش می‌باره. برای گذاشتن این عکس هم از خودش اجازه گرفتم ...
4 آذر 1399

بازگشت پس از سال‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم  امروز بعد از سال‌ها تونستم برگردم به وبلاگ نبات نبات الان ۱۰ سال و ۱۰ ماهش هست به لطف خدا و خوشحالم که اینجا رو دوباره دارم تا از مادرانه‌هام براش بنویسم. وقتی دو سال پیش این وبلاگ رو بهش نشون دادم و خودش که میخوند و قهقه میخندید واقعا دلم شاد شد. الهی که همه بچه‌ها سلامت و موفق و دلخوش باشند.
4 آذر 1399

بهار92

سلام. 1. شکر خدا عمل محمدمهدی به خوبی انجام شد. مثل همیشه غیر قابل پیش بینی و الحمدالله خوب. خدا سایه پدر مادر هامون رو سرمون نگه داره. باباحاجی خیلی زحمت کشیدن سر این قضیه. 2. سال 91 با همه خاطرات تلخی که داشت گذشت. ان شاءالله که امسال سال خوبی باشه. 3. در اولین روزهای سال 92، همراه مامان بزرگ و پدربزرگ پدری ، محمدمهدی عازم شمال شد. یک سفر خوب و به یاد ماندنی این جا آبندون (آبگیر) در روستای دازمیرکنده در نزدیکی ساری ...
9 فروردين 1392

گره

هوالحنان دیدت کارتون های تام و جری تاثیرات خودش رو داره نشون میده و محمدمهدی بعد از سعی و خطای فراوان الان تبحر عجیبی در گره زدن پیدا کرده!!!!  خونه مامان طاهره رفتن که مساویه با پیچیده شدن کلاف های کاموای مامانم دور وسایل مختلف خونه! یعنی بساطی داریما! این هم مال امروز صبحه! با تلاش فراوان تونست این سبد رو که اسباب بازی هاش رو توش ریخته بود به میله های تختش وصل کنه       ...
21 دی 1391

بودن نعمتی است که قدرش را نمیدانیم

هو الحنان 1. امشب شب تولد محمدمهدی است.  به حرمت ماه صفر و نزدیکی اربعین مولایمان و غمی که روی دل بانویمان است، ما هم جشنی نداریم. اما خب زمان زود می گذرد.  زنده بودن و زندگی کردن، فرصتی است که لطف و قدر آن را نمی دانیم. خدا را شکر که زنده هستیم تا بالندگی فرزندمان را نظاره کنیم. از ته دل آرزو میکنم تا همه بچه ها سلامت و موفق و باعزت و عاقبت بخیر باشن. و به لطف خدا سایه پدر ها و مادر ها روی سر بچه هاشون باشه. 2. محمدمهدی 2 هفته ای هست که مهد نرفته. هم دل پسرکم برای مهد تنگ شده و هم دل بچه های مهد برای محمدمهدی! از مهد تماس گرفته بودند که پسر ما کجاست؟ چرا نمیاد؟ جاش توی کلاس خالیه و بچه ها سراغش رو می گیرن. خدای...
11 دی 1391

تیکه کلام

تکه های کلامی : ××  ببخشید معذرت می خوام خواهش می کنم!     ××× ان شاءالله بابا مصطفام می خره برام. (بسته به موضوع؛ باباجی هم می خرد!!) ×××× یه لحظه صبر کن! ×××××× می خوام کاری بکنم! ×××××× دنبال چیزی می گردم!  
29 آذر 1391

بدون عنوان

به نام خداوند مهربان 1. فلق یعنی صبح زود! این را محمدمهدی می گوید وقتی میخواد سوره فلق را بخواند. شکر خدا ما خوب هستیم. محمدمهدی مهدکودکش را دوست دارد و من هم از وضعیتش راضی هستم. یک هفته ای می شود که به دلیل درد فتق پسرک دانشگاه نرفته ام و در خانه ایم. به امید خدا در صبح 4 دی در بیمارستان حضرت علی اصغر توسط دکتر دلشاد عمل خواهد شد و نگرانی های من در مورد درد گرفتن مکرر فتق کودک دلبندم تمام می شود. خداوند تمام بیماران را شفا دهد. به خصوص نی نی کوچولو ها رو 2. خاله های محمدمهدی یعنی دوستان من نی نی دار شده اند و ما همه از این ماجرا بسیار خوشحالیم! منتظریم ببینیم کدام خاله چی نی نی یی را می آورد؟!! ان شاءالله همگیشان بارش...
29 آذر 1391