محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

محمدمهدی تحفه بهشتی ما

پسری است از بهشت، دلخوشی مادر و بابا

کار دستی خانوادگی

سلام دیروز همگی رفتیم و عمو یوسف (بابای علی) رو راهی سفر کردیم و خودمون تا شب رفتیم خونه علی اینا تا داداشی علی تنها نمونه!! خاله راضیه  و علی یه عالمه از کاردستی های خاله سارا رو درست کرده بودن. محمدمهدی متاسفانه خیلی علاقه ای به دیدن برنامه های تلویزیونی نداره در نتیجه من هم از این کاردستی ها تا حالا باهاش درست نکردم. امروز تصمیم گرفتم برای سرگرم کردنش با جایزه مورد علاقه ش که خمیر بازی آریاست براش کار دستی درست کنم . یه جاهایی هم بابامصطفا اومد مشارکت و  خلاصه همه با هم اینا رو درست کردیم. اوقات خوشی بود شکرخدا ...
7 ارديبهشت 1391

یک روز خوب با باباحاجی!!!

  سلام سلام !!!!! سال نو مبارک باشه ان شاءالله !!! به دلیل مشغله وقت آپدیت کردن نداشتم. عذر می خوام. و اما از سال جدید!!!! خدا رو شکر تا حالا که سالی خوب و خوش خاطره و خوش یمن بوده. امیدوارم برای همه تا آخرش همین جوری خوب باشه. اما بگم از امروز! ما امروز حسابی برای باباحاجی اسباب زحمت شدیم! اول که باباحاجی زحمت کشیدن و تخت قدیمی من و خواهر عزیزم رو آوردن برای محمدمهدی و با کمک همدیگه نصبش کردیم و حالا بچه م تخت دار شده !!! خدا رو شکر حسابی از این بابت خوشحاله! بعد از اینکه باباجی حسابی خسته شدن و نهار رو پیش ما نموندن رفتند منزل (البته نهار رو هم مامان جان فداش بشم زحمت کشیده بودن!!!)  و بعد از نهار مجدد اومدن دنبال...
13 فروردين 1391

چی بپزم دات آی آر

سلام اصل ماجرای این سایتی که توی پست قبل معرفی کردم اینه که این سایت ایده ی بابای محمدمهدی هست! بابا مصطفا با رسیدن این ایده به ذهنش و با کمک عمو کامل دارن تلاش می کنن تا یه کمک دست برای کسایی که دوست دارن کمی راحت تر آشپزی کنن آماده کنند. به شدت هم پذیرای نظرات و ایده های شما دوستان گل هم هستن. البته ناگفته نماند بابا مصطفا هم مثل سایر آقایون وقتی خانم خونه ازشون می پرسه که " عزیزم نهار چی بپزم"  با انتخاب بدترین پاسخ می فرمایند   " هرچی خودت دوست داری عزیزم!!!!" http://chibepazam.ir ...
25 اسفند 1390

وقتی قشنگ ترین اتفاق زندگیت دو ساله می شود!!!

سلام خدا رو شکر با وجود همه مشکلات و نه آوردن ها بالاخره موفق شدیم که برای محمدمهدی یه تولد بگیریم. برابر با دوشنبه 12 دی ماه بعد از اینکه بابا مصطفا صبح امتحانش رو داد حدود ساعت 7 بود که مهمونا اومدن. یه تولد مختصر بود. از ظهر خاله راضیه جون و علی و خاله لیلا جون اومده بودندو البته خاله لیلا جون کاری داشتند که باید میرفتند اما راضی جون و علی بودند. ماشاءالله  و لا حول و لا قوة الا بالله   ساعت 7 هم دایی جان جلال به همراه گیتی جون و خاله فاطمه اومدند. کمی بعد هم مامان طاهره جونی اومد. بابا حاجی بنا به دلایلی نیومدند. اما خب یه سر زحمت کشیدن و اومدن و برای مجمد مهدی و علی کادو اوردند. دستشون درد نکنه. یه ...
20 دی 1390

سلمانی در خانه!!!

سلام مدت مدیدی بود که درصدد کشف راه های مختلفی برای راضی کردن پسز دلبندمان به جهت سلمانی و اصلاح موهای پریشونش بودیم که متاسفانه هیچ راهی مفید نبود. واسه همین هم تصمیم گرفتیم که خودمان در خانه ترتبیش را بدهیم!!!!! با استفاده از یه سری فایل های خارجکی و این صفحه (بعدا آدرسش رو میذارم) موهای گل پسرمان رو کوتاه نمودییییم!!!! البته خب اشکالات متعددی داشت اما برای دفعه اول بد نبود. فقط از اونجایی که پسرکمان خط ریش داشت نمیدونستم باید کناره های سرش رو چه جوری اصلاح کنم که خب ایراد دار شد. عیب نداره به چشم به زدنی بلند میشه ان شآئالله ماشاءالله!!!! ...
21 آذر 1390

رابطه عمو و توپ!!!

سلام این دفعه از پشت لپ تاپ عمو محمد پست می دهیم!!! شاخصه شناسایی عمو پیش محمدمهدی توپ بازیه!!! از وقتی ماشین رو پارک می کنیم محمدمهدی تذکر می ده که توپ فراموش نشه و به محض رویت عمو محمد فرمان به توپ بازی می ده!!!! پسرم پرت کردن و دیریبل کردن رو از عموش یاد گرفته!!! الان هم برای اینکه من بتونم این پست رو بدم عموی بنده خدا پسرک رو بغل گرفته تا روی تخته وایت برد نقاشی آقا شیر بکشه!!!! امیدوارم هر دوشون آینده ی روشن و شیرینی داشته باشن!!! قطعا درآینده بیشتر باهم رفت و آمد خواهند داشت!!!  
18 شهريور 1390